چکیده
به منظور مطالعهی تغییرات تراکم و پراکنش فضایی و نیز طراحی یک برنامهی نمونهبرداری دنبالهای با دقت ثابت برای جمعیت شکارگرهای مهم شتهخوار، طی دو فصل زراعی 1385 و 1386 با استفاده از تور حشرهگیری از مزارع گندم پنج ناحیهی مختلف در اطراف گرگان به صورت هفتگی نمونهبرداری به عمل آمد. با استفاده از شاخصها و مدلهای مختلف، پراکنش فضایی جمعیت شکارگرها برآورد شد و به کمک نمونهبرداری دنبالهایِ مدل گرین، تعداد نمونهی لازم و معادلات خطوط تصمیمگیری به منظور برآورد میانگین جمعیت آنها محاسبه گردید. جمعیت کفشدوزکهای هفتنقطهای (L. Coccinella septempunctata) و شطرنجی (Propylea quatuordecimpunctata L.) و مگسهای سیرفید Eupeodes corollae (Fabricius) و Episyrphus balteatus (De Geer) به ترتیب 75/18، 25/14، 54/41 و 02/6 درصد از جامعهی شکارگرها را به خود اختصاص دادند. به استثنای مگس E. corollae، ضرایب تیلور سه شکارگر دیگر با عدد یک اختلاف معنیداری نداشتند و پراکنش جمعیت آنها از نوع تصادفی بود. برازش پراکنش جمعیت شکارگرها با مدل پواسون نیز نشان داد که توزیع فضایی جمعیت آنها در بیشتر تاریخهای نمونهبرداری از نوع تصادفی بود. بر اساس نتایج نمونهبرداری دنبالهای، تعداد نمونهی لازم جهت قطع خطوط تصمیمگیری به دو عامل تراکم جمعیت و دقت مورد انتظار بستگی داشت، به طوری که در دقت 25/0، تعداد نمونهی لازم جهت برآورد میانگین جمعیت کفشدوزک C. Septempunctata از 400 عدد در تراکم 033/0 به 41 عدد در تراکم 6/0 و تعداد نمونهی لازم برای برآورد میانگین جمعیت کفشدوزک P. quatuordecimpunctata از 775 عدد در تراکم 02/0 به 10 عدد در تراکم 8/1 کاهش یافت. تعداد نمونهی لازم جهت برآورد میانگین جمعیت مگسهای E. corollae و E. balteatus نیز بر حسب تراکم جمعیت آنها به ترتیب بین 4 تا 400 و 57 تا 175 عدد نوسان داشت. به طور کلی، استفاده از تور حشرهگیری در تراکمهای بالای جمعیت، روش مقرون به صرفهای میباشد، اما در تراکمهای پایین جمعیت، رسیدن به دقت 25/0 مستلزم برداشتن تعداد زیادی نمونه است. توصیه میگردد که دقت و سودمندی روش تور حشرهگیری با سایر روشهای نمونهبرداری مقایسه گردد تا بهترین روش جهت نمونهبرداری از جمعیت شکارگرهای شتهخوار در مزارع گندم مشخص شود.
ارسال نظر در مورد این مقاله