دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
شناسائی گونههای تریکودرما با استفاده از توالییابی جزئی ژنهای nrRNA و tef1α همراه با معرفی Trichoderma capillare برای میکوفلور ایران
362
373
FA
مهدی
مهرابی کوشکی
دانشگاه شهید چمران اهواز
mhdmhrb@gmail.com
مریم
باورساد
دانشگاه شهید چمران اهواز
m_bavarsad62@gmail.com
رضا
فرخی نژاد
دانشگاه شهید چمران اهواز
farokhi_reza@yahoo.com
10.22067/jpp.v31i3.48738
گونههای تریکودرما به فراوانی در خاکهای کشاورزی یافت میشوند و اغلب آنها بعنوان عامل بیوکنترلی علیه بیمارگرهای گیاهی عمل میکنند. آنها همچنین بعنوان تولیدکنندههای صنعتی آنزیمها شناخته میشوند. با توجه به اهمیت این قارچ، شناسائی صحیح آنها در سطح گونه ضروری میباشد. شناسائی گونهها مبتنی بر خصوصیات ریختشناسی با توجه به هموپلاسی زیاد در صفات ظاهری مناسب نمیباشد. در این تحقیق، 40 جدایه تریکودرما از استانهای اصفهان، اراک و همدان با استفاده از توالییابی جزئی ژنهای nrRNA و tef1α شناسائی شد. جدایهها در محیط PDB کشت شد و توده میسیلیومی با استفاده از کاغذ صافی جمعآوری شد. میسیلیومها در لیوفیلیزر خشک-انجمادی و سپس از آن استخراج DNA شد. واکنش زنجیرهای پلیمراز جهت تکثیر حدود 550 و 900 جفت باز بترتیب از نواحی ITS و tef1α با استفاده از آغازگرهای عمومی و تخصصی انجام شد. قطعات تکثیری توالییابی شد و بعد از ویراستاری و جستجو با استفاده از الگوریتم BLASTn، در بانک ژن ذخیره گردید. بر اساس صفات ریختشناسی و آنالیز توالیهای نوکلئوتیدی ITS و tef1α، جدایهها در هفت گروه گونهای شامل Trichoderma harzianum، T. capillare ، T. pleuroticola، T. asperellum، T. koningiopsis، T. brevicompactum و T. virens توزیع شدند. درخت فیلوژنتیکی این جدایهها با استرینهای مرجع تیپ بر اساس توالی tef1α ترسیم شد که در آن خوشهبندی فیلوژنتیکی تولید شده اصالت گونهای جدایههای مورد بررسی را تأیید کرد. این اولین گزارش گونه T. capillare برای میکوفلور ایران است.
DNA-بارکدینگ,خوشه بندی فیلوژنتیک,ریخت شناسی
https://jpp.um.ac.ir/article_36845.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36845_3d8da798ded89942b8c7b18ccff1710c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
کُنش پیوسته برخی از مهمترین پهنبرگکشهای قابل کاربرد در مزارع چغندرقند (Beta vulgaris L.) ایران
374
387
FA
علی اصغر
چیت بند
دانشگاه لرستان
a_a_chitband@yahoo.com
رضا
قربانی
دانشگاه فردوسی مشهد
reza-ghorbani@um.ac.ir
محمد حسن
راشد محصل
دانشکده کشاورزی
mhrmohassel@yahoo.com
محبوبه
نبی زاده
دانشگاه فردوسی مشهد
amcn277@yahoo.com
10.22067/jpp.v31i3.50875
ارزیابی اثرات اختلاط مواد شیمیایی میتواند براساس مفاهیم مختلف سمیت شناسی، داروشناسی و کنترل علفهایهرز انجام گیرد. بهمنظور پیشبینی اثرات افزایشی، همافزایی و یا همکاهی اختلاط دو به دو مخلوط علفکشی دسمدیفام+ فنمدیفام+ اتوفومیست، کلریدازون و کلوپیرالید روی علفهایهرز تاجریزی سیاه و تاجخروس ریشه قرمز، دو آزمایش بصورت دُز- پاسخ در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در قالب طرح کاملاً تصادفی با 105 تیمار در سال 1392 به اجرا درآمدند. تیمارهای آزمایش شامل هفت دُز خالص و مخلوط از علفکشهای فوق با پنج نسبت اختلاط 100:0، 75:25، 50:50، 25:75 و 0:100 بودند و برای هر یک از اختلاطها سه تیمار شاهد در نظر گرفته شد. نتایج آزمایش نشان داد که اختلاط علفکش دسمدیفام + فنمدیفام + اتوفومیست با علفکش کلوپیرالید روی علفهرز تاجریزی سیاه از حالت همافزایی و در مورد علفهرز تاجخروس ریشه قرمز بیشتر از حالت همافزایی تبعیت کرد. اختلاط علفکش کلریدازون با علفکش کلوپیرالید بر روی هر دو علفهرز بیشتر از حالت همکاهی تبعیت کرد، بطوریکه شدت اثرات همکاهی در تاجخروس ریشه قرمز بیشتر از تاجریزی سیاه بود. همچنین، اثرات اختلاط علفکش دسمدیفام + فنمدیفام + اتوفومیست با کلریدازون روی علفهرز تاجریزی سیاه بیشتر از حالت افزایشی و در مورد تاج خروس ریشه قرمز بیشتر از حالت همکاهی تبعیت کرد. کاهش کارایی اختلاطهای علفکشی میتواند به دلیل محدودیت در جذب و انتقال علفکشها باشد.
اختلاط علفکشها,اثر افزایشی,مدل دُز افزایشی,همافزایی,همکاهی
https://jpp.um.ac.ir/article_36852.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36852_6361166465eb900875fe2a49070e307e.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
ارزیابی تحمل به یخزدگی گیاه مهاجم گلگندم (L. Centaurea balsamita) خوسرمایی شده با شرایط پاییزه
388
395
FA
عباس
عباسیان
دانشگاه فردوسی مشهد
abbasian_abbas@yahoo.com
قربانعلی
اسدی
دانشگاه فردوسی مشهد
asadi@um.ac.ir
رضا
قربانی
دانشگاه فردوسی مشهد
reza-ghorbani@um.ac.ir
10.22067/jpp.v31i3.51309
به منظور ارزیابی تحمل گیاه مهاجم گلگندم به تنش یخزدگی مطالعهی به صورت طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار درگلخانه تحقیقاتی علفهایهرز دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 اجرا گردید. گیاه مهاجم گلگندم در معرض 7 دمای یخزدگی (0 ، 3-، 6-، 9-، 12-، 15- و 18- درجه سانتیگراد) قرار گرفتند. گیاهان در محیط طبیعی نگهداری شده و پس از گذرانیدن دوره خوسرمایی از اول آبان 1392 تا 30 آذر 1393، با استفاده از فریز ترموگرادیان، تحت تیمارهای یخزدگی قرار گرفتند. میزان پایداری غشاء سیتوپلاسمی گلگندم مورد مطالعه با استفاده ازآزمون نشت الکترولیتها مورد ارزیابی قرار گرفت، سپس دمای کشنده 50 درصد نمونهها بر اساس درصد نشت الکترولیتها (LT50el) تعیین گردید. درصد بقاء نیز با شمارش تعداد بوته زنده در هر گلدان مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس دمای کشنده برای 50 درصد بقاء (LT50su) و دمای کاهنده 50 درصد وزن خشک (RDMT50) در پایان دوره بازیافت (سه هفته بعد از اعمال تیمار یخزدگی) تعیین شد. نتایج نشان داد کاهش دما ازC° 12- به C° 15- سبب افزایش معنیدار (05/0 P≤) نشت الکترولیتها در گلگندم شد. همچنین کاهش دما از °C 9- به °C 12- سبب کاهش معنیدار (05/0 P≤) درصد بقاء و زیست توده گل گندم شد. در آزمایش حاضر LT50el، LT50suو RDMT50 گلگندم خوسرمایی شده با شرایط پاییزه به ترتیب C° 2/13-، C° 6/12- و C° 8/11- بود.
خوسرمایی,درصد بقاء,دمای کاهنده 50 درصد بقاء,دمای کاهنده 50 درصد زیست توده,دمای کاهنده 50 درصد نشت الکترولیتها
https://jpp.um.ac.ir/article_36855.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36855_9a9df29e88b44431c587859d8dcce39c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
تأثیر تاریخ کاشت و تراکم بر شاخصهای رشد گونهها و عملکرد در مزرعه سویا
396
408
FA
حبیبه
سلطانی
دانشگاه فردوسی مشهد
h.soltani200@gmail.com
علی
قنبری
0000-0002-2300-929X
دانشگاه فردوسی مشهد
ghambari@um.ac.ir
مهدی
راستگو
دانشگاه فردوسی مشهد
m.rastgoo@um.ac.ir
قربانعلی
اسدی
فردوسی مشهد
asadi@um.ac.ir
10.22067/jpp.v31i3.52862
با هدف تأثیرگذاری تاریخ کاشت و تراکم کاشت بر شاخصهای رشد و ارزیابی توانایی رقابتی سویا رقم ویلیامز با علفهای هرز، آزمایشی در سال زراعی 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در قالب اسپلیت-اسپلیت و طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی به اجرا درآمد. تیمارهای این آزمایش شامل تاریخ کاشت به عنوان عامل اصلی (28 فروردین، 22 اردیبهشت، 16 خرداد) و تراکم کاشت به عنوان عامل فرعی (30، 40، 50، 60 بوته در متر مربع) و مدیریت علفهای هرز به عنوان عامل فرعی-فرعی (کنترل و عدم کنترل علفهای هرز) بود. نتایج نشان داد تاریخ کاشت 22 اردیبهشت، نسبت به تاریخ کاشت زودهنگام و تاریخ کاشت تأخیری شاخص سطح برگ، ماده خشک و سرعت رشد بیشتری حاصل کرد. در تراکمهای بیشتر و تاریخ کشتهای دیرتر، ماده خشک و شاخص سطح برگ بیشتری تولید شد. در شرایط حضور علف هرز با افزایش تراکم سویا از 30 به 60 بوته در متر مربع، میزان شاخص سطح برگ و ماده خشک افزایش یافت. تفاوت قابل ملاحظهای بین ماده خشک تجمعی، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و آهنگ رشد در شرایط تداخل علفهای هرز (تمام فصل) نسبت به کنترل علفهای هرز وجود داشت. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت 22 اردیبهشت و تراکم 40 بوته در متر مربع علاوه بر بهبود شاخصهای رشد، سبب افزایش توان رقابتی سویا در مقابل علفهای هرز می-شود.
آهنگ رشد,تداخل,سرعت رشد محصول,شاخص سطح برگ,عملکرد دانه
https://jpp.um.ac.ir/article_36862.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36862_71cdd443b0ffb4342e47431045eaea1f.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
کنترل شیمیایی علفهای هرز در مزارع زعفران (Crocus sativus L.)
409
419
FA
مجید
عباس پور
0000-0002-4706-738X
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان خراسان رضوی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مشهد
majidabbaspoor2009@gmail.com
10.22067/jpp.v31i3.53430
در این آزمایش به منظور بررسی امکان کنترل شیمیایی علفهای هرز در مزارع زعفران، کارآیی علفکش های متریبیوزین (سنکور®) (5/562 گرم ماده مؤثره در هکتار)، متسولفورون متیل + سولفوسولفورون (توتال®) (32 گرم ماده مؤثره در هکتار)، سولفوسولفورون (آپیروس®) (95/19 گرم ماده مؤثره در هکتار)، مزوسولفورون + یدوسولفورون + دی فلوفنیکان (اوتلو®) (96 گرم ماده مؤثره در هکتار)، تریاسولفورون + دایکامبا (لنتور®) (5/115 گرم ماده مؤثره در هکتار)، بن سولفورون متیل (لونداکس®) (30 گرم ماده مؤثره در هکتار)، اگزادیازون (رونستار®) (240 گرم ماده مؤثره در هکتار)، اکسی فلوروفن (گل®) (480 گرم ماده مؤثره در هکتار)، آترازین (گزاپریم®) (800 گرم ماده مؤثره در هکتار)، نیکوسولفورون (کروز®) (60 گرم ماده مؤثره در هکتار)، بروموکسینیل + ام سی پی آ (برومایسید®) (600 گرم ماده مؤثره در هکتار)، تری بنورون متیل (گرانستار®) (15 گرم ماده مؤثره در هکتار)، توفوردی + ام سی پی آ (یو 46 کمبی فلویید®) (5/1012 گرم ماده مؤثره در هکتار)، هالوکسی فوپ متیل (گالانت سوپر®) (108 گرم ماده مؤثره در هکتار)، بنتازون (بازاگران®) (1440 گرم ماده مؤثره در هکتار)، شاهد وجین دستی و شاهد بدون وجین مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی در مشهد در سال زراعی 94-1393 اجرا شد. علفهای هرز غالب مزرعه خارلته، تلخه و چمن وحشی بودند. نتایج نشان داد تمامی علفکشهای مورد بررسی باعث کاهش معنیدار تراکم و وزن خشک علفهای هرز نسبت به شاهد بدون مبارزه شدند. در این میان، کارآیی علفکش متریبیوزین در کنترل علفهای هرز بسیار مناسب بود بطوریکه تراکم و وزن خشک علفهای هرز در تیمار متریبیوزین کاملا مشابه تیمار شاهد وجین دستی بود. کاربرد علفکش متریبیوزین در پاییز بلافاصله پس از برداشت گل، و علفکشهای هالوکسی فوپ متیل، بنتازون، اکسی فلوروفن، اکسادیازون، بن سولفورون متیل، آترازین و تریاسولفورون + دایکمبا در اوایل رویش علفهای هرز در بهار ضمن کنترل مناسب علفهای هرز باعث کاهش معنیدار تعداد و یا وزن تر گل زعفران نشدند و بنابراین به نظر میرسد امکان مصرف آنها در مزارع زعفران وجود دارد.
انتخاب علفکشها,خسارت علفکشها,عملکرد گل,کلاله,متریبیوزین
https://jpp.um.ac.ir/article_36869.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36869_392dc7207fa60fd38d7b82eba9953e0d.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
تغییرات سالیانه جمعیتی لاروهای پروانه جوانهخوار بلوط (Tortrix viridana L.) روی دو گونه بلوط دارمازو (Quercus infectoria Oliv.) و ویول (Q. libani Lindl.) در استان آذربایجانغربی
420
432
FA
محمد رضا
زرگران
دانشگاه ارومیه
m.zargaran@urmia.ac.ir
محمد
جمشیدی
فردوسی مشهد
mjamshidi52@yahoo.com
سید رستم
موسوی میرکلا
دانشگاه ارومیه
r.mousavi@urmia.ac.ir
10.22067/jpp.v31i3.56354
یکی از عوامل اصلی تخریب جنگلهای بلوط، جوانهخوار بلوط .Tortrix viridana L است و خسارت زیادی را به این جنگلها وارد میسازد. هدف اصلی از انجام این تحقیق، بررسی تغییرات جمعیتی این آفت طی دو سال مختلف و عوامل تأثیرگذار بر آن بهمنظور تعیین راهکارهای مناسب کنترل آفت بود. این تحقیق طی سالهای 93 و 94 در منطقه قبرحسین با مساحتی در حدود 250 هکتار انجام شد و در چهار جهت جغرافیایی اصلی (شمال، شرق، جنوب و غربی)، ترانسکتهایی با فواصل 100 متری پیاده شد. در مجموع، در هر جهت تعداد 30 درخت دارمازو Quercus infectoria و تعداد 30 درخت ویول Q. libani که از لحاظ شکل ظاهری مشابه بودند (جهت کاهش خطای نمونهبرداری) در هر چهار جهت جغرافیایی اصلی مورد اندازهگیری قرار گرفتند. در هر درخت نیز چهار شاخه انتخاب (هر جهت یک شاخه به طول 50 سانتیمتر) و در هر شاخه از نوک شاخه به سمت داخل، لاروهای آفت شمارش گردید. در هر دو سال، تعداد لاروهای جوانهخوار بلوط روی دارمازو بیشتر از ویول بود. تعداد لاروهای جوانهخوار بلوط در هر دو گونه بلوط دارمازو و ویول در سال 94 نسبت به سال قبل افزایش چشمگیری داشته است که ممکن است با افزایش دما مرتبط باشد. بررسی فراوانی جمعیت لاروهای جوانهخوار بلوط در جهتهای جغرافیایی نشان داد برای هر دو گونه دارمازو و ویول در سال 93 بیشترین و کمترین تعداد لارو بهترتیب در جهت جغرافیایی شرقی و غربی و در سال 94 نیز بیشترین و کمترین میزان فراوانی لاروها بهترتیب در جهت جغرافیایی جنوبی و شمالی بود.
آفت,انبوهی,جنگل,خسارت
https://jpp.um.ac.ir/article_36877.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36877_3314ffc04e5343e3506fa443e345f09c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
بررسی بعضی از عوامل اکولوژیکی جوانهزنی بذر علفهرز قیاق (Sorghum halepense (L.) PERS.)
433
444
FA
مهدی
مجاب
دانشگاه پیام نور
mehdi128mojab@yahoo.com
مجتبی
حسینی
دانشگاه فردوسی مشهد
m.hosseini@um.ac.ir
مجید
کریمیان کلیشادرخی
دانشگاه پیام نور
majidkarimian89@yahoo.com
10.22067/jpp.v31i3.55442
قیاق یکی از مهمترین علفهایهرز مسئلهساز در دنیا است. پاسخ جوانهزنی و سبز شدن آن به فاکتورهای مختلف محیطی در شرایط آزمایشگاه و گلخانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که، خیساندن بذور به مدت 30 دقیقه در اسید سولفوریک غلیظ (98-95 درصد) بهترین تیمار برای شکستن خواب بذر میباشد. پاسخ جوانهزنی در دو رژیم نوری (روشنایی/تاریکی و تاریکی مداوم) همراه با دامنه دمایی متفاوت ( ثابت و متناوب) یکسان بود. این گیاه در دماهای متناوب 15/25، 20/30 و 25/35 در هر دو رژیم نوری بیش از 95 درصد جوانهزنی داشته است. در دمای ثابت نیز روند درصد نهایی جوانهزنی مشابه دماهای متناوب بود و این صفت در محدودهی دماهای ثابت 25 تا 45 بیش از 90 درصد جوانهزنی داشت. نتایج آزمایش شوری و خشکی نشان داد این گونه به شوری و خشکی مقاوم است؛ بهطوریکه، پتانسیل اسمزی و ماتریک لازم جهت کاهش حداکثر 50 درصد جوانهزنی بر اساس برازش مدل لجستیک سه پارامتری بهترتیب 62/9- و 13/9- بار محاسبه گردید. با افزایش عمق کاشت ظهور دانهرست به طور معنیداری کاهش یافت. بر اساس مدل برازش داده شده عمقی که باعث کاهش 50 درصد حداکثر سبزشدن دانهرست میشود 86/5 سانتیمتر تعیین گردید.
پتانسیل اسمزی,پتانسیل ماتریک,درجه حرارت,عمق دفن,نور
https://jpp.um.ac.ir/article_36885.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36885_69f68683b9a8ea2aba03210d4e7601a4.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
ارزیابی مقاومت نسبی 30 ژنوتیپ پاکوتاه محلب به چهار گونهی فیتوفتورا در گلخانه و باغ
445
455
FA
محمد
حاجیان شهری
مرکز تحقبقات کشاورزی خراسان رضوی
mhag52570@yahoo.com
ابراهیم
گنجی مقدم
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مشهد، ایران
eganji@hotmail.com
حمید
افضلی
مرکز تحقبقات کشاورزی خراسان رضوی
afzaliham@gmail.com
10.22067/jpp.v31i3.57014
محلب پایه مهمی برای گیلاس و آلبالو محسوب میشود. این پایه در خاکهای سبک، آهکی، سنگلاخی از سازگاری خوبی برخوردار است. اما به پوسیدگی ریشه ناشی از فیتوفتورا حساس میباشد. لذا این تحقیق با هدف ارزیابی عکسالعمل 30 ژنوتیپ پاکوتاه گزینش شده محلب به بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه ناشی از چهار گونه قارچ فیتوفتورا (Phytophthora cactorum،P. nicotinae ، P.citricola و P.citrophthora) توسط آزمونهای گلخانهای و صحرایی انجام گردید. در این پژوهش، آزمایش گلخانهای برای ارزیابی ژنوتیپها، در قالب طرح آزمایشی کاملاً تصادفی با 5 تکرار انجام و آزمایش باغی نیز برای ارزیابی ژنوتیپها بر اساس تلقیح گونههای مختلف فیتوفتورا به تفکیک در زیر پوست طوقه نهالهای کاشته شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 5 تکرار انجام گردید. نتایج ارزیابی صفات مورد بررسی ژنوتیپها در گلخانه نشان داد که ژنوتیپهای 100 ، 155، 162، 171، 188،194، 199، 200، 224 و 266 کمترین حساسیت را نسبت به گونههای P. nicotianae ،P.citricola، P.cactorum و P.citrophthora دارند. همچنین نتایج آزمون ارزیابی ژنوتیپها در باغ، کمترین سطح نکروز بافتی در روی طوقه نهالها به گونههای فیتوفتورای مورد برررسی را در بین ژنوتیپهای 106، 139، 162، 188، 195، 224، 266 و 270 نشان داد. نتایج کلی این تحقیق نشان داد بیماریزاترین گونههای فیتوفتورا روی ژنوتیپهای محلب P.citricola و P.cactorum بودند و سه ژنوتیپ 266، 224 و 188 بیشترین پتانسیل مقاومت به گونههای P. nicotianae، P.citricola، P.cactorum و P.citrophthora را داشتند.
پایه,پوسیدگی طوقه و ریشه,گیلاس
https://jpp.um.ac.ir/article_36894.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36894_9dbe2fd5f5e4022e456ba4c54de7ef27.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
مقاومت عرضی منفی در تودههای علفهرز دُرنه (Echinochloa colona (L.) Link) مقاوم به آترازین در مزارع نیشکر (L. Saccharum officinarum)
456
465
FA
الهام
الهی فرد
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانَ
e.elahifard@gmail.com
نرگس
شمشیرگرزاده
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانَ
narges.shamshirgar@gmail.com
علیرضا
ابدالی مشهدی
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانَ
alireza.abdali1384@gmail.com
محمدرضا
مرادی تلاوت
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانَ
moraditelavat@yahoo.com
10.22067/jpp.v0i0.58329
مقاومت عرضی منفی بر اثر بروز مقاومت به تریازینها در چندین مورد از بایوتایپهای مقاوم گزارش شده است؛ به طوریکه این پدیده منجر به بروز حساسیت زیاد در این بایوتایپها نسبت به علفکشهای فنیل اوره و سایر بازدارندههای فتوسنتز در فتوسیستم 2 میشود. بدین منظور، مقاومت عرضی منفی در تودههای مقاوم به علفکشهای خانواده تریازین علفهرز دُرنه در مزارع نیشکر کشت و صنعت کارون شوشتر پژوهشی در طی سالهای 94-1393 با استفاده از آزمایشهای گلدانی در دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش غربال اولیه براساس شاخصهای اندازهگیری شده نشان داد سه توده به علفکش آترازین مقاوم بودند. همچنین، نتایج بدست آمده از آزمایش دز- پاسخ بر مبنای شاخص مقاومت تودهها نشان داد که تودههای R1، R2 و R3 به ترتیب با درجاتی بین تا 26/12، 59/6 و 75/3 بر مبنای وزن تر و 37/5، 22/4 و 71/4 تعداد گیاهان زنده مانده به علفکش آترازین مقاوم بودند. نتایج حاصل از این پژوهش مقاومت عرضی منفی تودههای دُرنه مقاوم به علفکش آترازین را نسبت به علفکشهای تبوتیورون، لینورون، دایورون و دایورون+ هگزازینون را در محدوده بین 56/0 تا 62/1بر مبنای وزن تر و بین 52/0 تا 26/3 بر مبنای تعداد گیاهان زنده مانده نشان داد. همچنین، تودههای مقاوم بیشترین مقاومت عرضی منفی (حساسیت) را نسبت به علفکش دایورون + هگزازینون نشان دادند.
دز- پاسخ,علفکشهای فنیل اوره,علفکشهای مخلوط
https://jpp.um.ac.ir/article_36902.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36902_3edcfdd08a1e5076320bab51759341d2.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
غربالگری ارقام خیار مقاوم به سفیدک پودری و بررسی مقایسهای فلورسانس کلروفیل در ارقام حساس و مقاوم
466
474
FA
نامدار
مرادی
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
moradinamdar@gmail.com
حشمت الله
رحیمیان
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
rahimian.h@gmail.com
علی
دهستانی
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
a.dehestani@gmail.com
ولی اله
بابایی زاد
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
babaeizad@yahoo.com
یاسر
یعقوبیان
دانشگاه کشاورزی ومنابع طبیعی رامین خوزستان
yyaghoubyan@yahoo.com
10.22067/jpp.v31i3.55079
خیار یکی از اقتصادیترین صیفیجات تولیدی در ایران است که به شدت توسط سفیدک پودری مورد هجوم قرار میگیرد. یکی از مؤثرترین راههای کنترل اپیدمی این بیماری شناسایی و کاربرد ژنوتیپهای مقاوم به بیماری است. در مطالعه حاضر تعداد 23 رقم خیار گلخانهای و مزرعهای از نظر مقاومت به سفیدک پودری غربالگری شده و ارقام مقاوم بر اساس برآورد درصد شاخص بیماری (PDI) شناسایی شدند. در ادامه فلورسانس کلروفیل برگ در 5 رقم از گروههای مقاوم، نیمه مقاوم و حساس برآورد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج برآورد شاخص بیماری، اختلاف قابل ملاحظهای از نظر مقاومت به این بیماری در بین ارقام مشاهده شد به طوری که در چهار گروه مقاوم، نیمه مقاوم، نیمه حساس و حساس دستهبندی شدند. دو رقم گلخانهای CLE و Green Magic به ترتیب با شاخص بیماری 78/7 و 33/8 مقاومترین و دو رقم مزرعهای Beit Alpha و SuperN3 به ترتیب با شاخص بیماری 11/31 و 67/31 حساسترین ارقام شناخته شدند. در تجزیه واریانس شاخصهای فلورسانس کلروفیل، اثر بیماری بر 3 شاخص فلورسانس حداقل (Fo)، فلورسانس متغیر (Fv) و شاخص سرزندگی گیاه (Fv/Fm) و اثر رقم بر شاخص Fo معنیدار بود (P
شاخص سرزندگی,درصد شاخص بیماری,فتوسنتز,فتوسیستم II
https://jpp.um.ac.ir/article_36910.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36910_cf9d0b9bfabb097b208a68d0b27c3eaf.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
اثر کودهای آلی در تراکم جمعیت نماتد سیستی چغندرقند Heterodera schachtii Schmidt 1871
475
487
FA
ندا
هلالات
دانشگاه شهرکرد
مهدی
نصراصفهانی
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان
mne2011@gmail.com
مجید
اولیا
دانشگاه شهرکرد
olia100@yahoo.com
10.22067/jpp.v31i3.57891
جهت بررسی کنترل غیر شیمیایی نماتد سیستی چغندر قند،آزمایشی با استفاده از کودهای آلی در دو سطح مزرعه و گلخانه صورت پذیرفت. در این آزمایش، از کودهای نپوسیده دامی، در مقادیر 20، 40 و 60 تن در هکتار; مرغی 10، 20 و 40 تن در هکتار; کود سبز (ضایعات برگ کلم); دو نوع کمپوست 08 (8/0 میلی متر) و 015 (15/0 میلی متر)، و ورمی کمپوست، هر کدام به میزان20، 40 و 60 تن در هکتار انجام گردید. جمعیت نهایی، تعداد تخم و لارو سن دوم موجود، در هر گرم خاک، مبنای تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. همچنین، فاکتور تولید مثل و درصد کاهش و یا افزایش جمعیت نماتد سیستی چغندرقند محاسبه گردید. نتایج حاصله نشان داد، تیمار کود مرغی با 32/93 در صد، بیشترین اثر را در کاهش جمعیت نماتدسیستی چغندر قند و کمترین مقدار، در کود حیوانی 20 تن در هکتار با 77/44 در صد کاهش داشته است. کمترین میزان فاکتور تولید مثل، در تیمار کود مرغی بود. تیمارهای کود کمپوست 015، کمپوست 08، ورمی کمپوست، برگ کلم و کود گاوی در رده های بعد قرار گرفتند. نتایج، در خصوص میزان محصول، عیار قند و سایر شاخص ها در تیمارهای مختلف چغندر قند مورد بررسی، نشان داد که تفاوت قابلتوجه در بین تیمارها وجود دارد. به طوریکه کود مرغی 20 و 40 تن در هکتار، به ترتیب با 55/27 و 93/26 تن محصول در هکتار، بیشترین مقدار وکمترین آن، در تیمارهای شاهد و برگ کلم 20 تن در هکتار، به ترتیب با 77/13 و 20/14 تن در هکتار بود.
نماتد سیستی,چغندرقند,کودهای آلی,Heterodera schachtii
https://jpp.um.ac.ir/article_36915.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36915_51f9b305f004a9012cf2fac3287654e4.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
شناسایی مولکولی قارچهای تولید کننده 8-کتو تریکوتسین همراه با بذر روناس و ردیابی ژنهای سنتزکننده دیاکسی نیوالنول در آنها با استفاده از PCR
488
495
FA
سید علیرضا
اسمعیل زاده حسینی
مرکز تحقیقات زیست فناوری پزشکی، واحد اشکذر، دانشگاه آزاد اسلامی، اشکذر، یزد
saesmailzadeh@iripp.ir
محمود
دهقانی اشکذری
مرکز تحقیقات زیست فناوری پزشکی، واحد اشکذر، دانشگاه آزاد اسلامی، اشکذر، یزد
mdashkezary@yahoo.com
مصطفی
عابدی تیزکی
دانشگاه بوعلی سینا همدان
sk.sabbagh@uoz.ac.ir
10.22067/jpp.v31i3.58227
روناس (Rubia tinctorum) یکی از محصولات مهم زراعی با مصارف دارویی و صنعتی در استان یزد میباشد. به منظور شناسایی قارچهای همراه با بذور روناس و تولید کننده توکسین، طی سالهای زراعی 91 لغایت 93 از بذور روناس در مناطق مهم کاشت آن در استان یزد شامل اردکان و بافق نمونهبرداری به عمل آمد. پس از کشت و خالصسازی جدایههای قارچی در محیطهای کشتهای سیب زمینی دکستروز آگار (PDA) و برگ میخک آگار (CLA)، شناسایی تکمیلی با آغازگرهای اختصاصی هر گونه با استفاده از واکنش زنجیرهای پلیمراز صورت گرفت. ردیابی قارچهای دارای پتانسیل تولید مایکوتوکسین 8-کتوتریکوتسین از جمله دی اکسی نیوالنول (DON) از طریق آغازگرهای اختصاصی ژن Tri13 انجام شد. جهت تأیید پتانسیل تولید مایکوتوکسین DON در جدایههای فوزاریوم از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) استفاده شد. در مجموع 249 جدایه قارچی از بذور روناس جداسازی شد که متعلق به شش جنس قارچی شامل فوزاریوم، آسپرژیلوس، پنیسلیوم، آلترناریا، رایزوکتونیا و رایزوپوس بودند که بیشترین فراوانی قارچهای جداسازی شده مربوط به فوزاریوم با 71 درصد کل جدایهها بود. در بین قارچهای فوزاریوم، گونههای F.solani (55 جدایه) و F.oxysporum (41 جدایه) بیشترین فراوانی را داشتند. گونههای F. poae، F. semitectum و F. equiseti توانایی تولید دی اکسی نیوالنول را دارا بودند. ژن Tri13مؤثر در تولید دی اکسی نیوالنول نیز در این سه گونه ردیابی گردید و در آزمایش HPLCهمه قارچهای فوزاریوم مورد بررسی پتانسیل تولید مایکوتوکسین مورد نظر را داشتند.
Rubia tinctorum,مایکوتوکسین,یزد
https://jpp.um.ac.ir/article_36924.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36924_34af16d818778be2c9469aca1e2c1ce9.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
بررسی اثر حشرهکشی عصاره دانه زیتون تلخ و پوست لیموترش روی شته مومی کلم (Brevicoryne brassicae L.) و شته سبز گندم (Schizaphis graminum Rondani)
496
504
FA
مریم
پهلوان یلی
0000-0001-9490-7591
دانشگاه شهید باهنر کرمان
mrmpahlavan@gmail.com
محسن
محمدی انایی
شهید باهنر کرمان
m89274041@gmail.com
10.22067/jpp.v31i3.58927
شته مومی کلم (Brevicoryne brassicae) و شته سبز گندم (Schizaphis graminum) بهترتیب از آفات مهم کلزا و گندم میباشند که بصورت قابل توجهی زراعت این محصولات را از طریق تغذیه بصورت مستقیم و انتقال عوامل بیماریزای ویروسی بصورت غیر مستقیم کاهش میدهند. پیدایش مقاومت به سموم شیمیایی و اثرات حاد و مزمن ناشی از کاربرد آنها باعث استفاده از ترکیبات ثانویه گیاهی بصورت عصاره و اسانس بهمنظور کنترل آفات شده است. از جمله این ترکیبها میتوان به عصاره میوه زیتون تلخ و پوست لیموترش اشاره کرد. در این تحقیق اثر دو عصاره اتانولی مذکور در سه غلظت متفاوت (10، 50 و 80 میکروگرم بر میلیلیتر) روی درصد تلفات شته مومی کلم و شته سبز گندم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد کاربرد عصاره اتانولی میوه زیتون تلخ در غلظت 80 میکروگرم بر میلیلیتر پس از 36 ساعت باعث 100 درصد مرگ و میر روی شتهها میشود که در مقایسه با عصاره پوست لیموترش بهطور معنیداری بیشتر بود. همچنین در این مطالعه، مقدار فنل کل در عصاره میوه زیتون تلخ (74/2 میلیگرم بر گرم وزن تر) نسبت به عصاره پوست لیموترش (79/1 میلیگرم بر گرم وزن تر) بیشتر بوده است که میتواند با اثر کشندگی بالاتر زیتون تلخ روی این شتهها در ارتباط باشد. نتایج این تحقیق میتواند در کنترل شتههای مذکور برای تولید محصولات سالم و ارگانیک مفید باشد.
ترکیبات ثانویه گیاهی,غلظت,فنل
https://jpp.um.ac.ir/article_36933.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36933_9a61551f22077cf15ec97eb31cd2be44.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
معرفی حشرهکش دیفلوبنزورون (دیمیلین® SC48%) برای کنترل کرم سیب
505
510
FA
محمدولی
تقدسی
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی زنجان
mtaghaddosi@yahoo.com
محمد رحیم
معینی
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی زنجان
moeini.rahim@yahoo.com
غلامعلی
اکبرزاده شوکت
سازمان تحقیفات آموزش و ترویج کشاوری
gshoukat@gmail.com
هاشم
کمالی
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی
hashemkamali@gmail.com
رئوف
کلیایی
مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور
kolyaee2000@yahoo.com
10.22067/jpp.v31i3.59962
کرم سیب Cydia pomonella L.آفت کلیدی سیب در ایران است. به علت ناکارآمدی سایر روشهای کنترلی، استفاده از حشرهکش ها، اولین گزینه، عمومیترین و موفقترین روش کنترل این آفت است. در تحقیق حاضر تأثیر حشرهکش دیفلوبنزورون (دیمیلین(SC48% ® به همراه حشرهکشهای فوزالون )زولون(SE 35% ® و تیاکلوپرید (کالیپسو® 48% SC) و شاهد در 4 تکرار و در سه منطقه ارومیه، زنجان و بجنورد به مدت یک سال، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که تیمار دیمیلین با میانگین درصد آلودگی 23/0± 02/4 درصد، 4/1±26/7 و 42/0±06/2 درصد به ترتیب در ارومیه، زنجان و بجنورد دارای کمترین و تیمار شاهد با میانگین 94/4±37/57، 03/3±21/45 و 08/3±12/57 درصد دارای بالاترین میانگین درصد آلودگی بود. تیمار کالیپسو با میانگین درصد آلودگی 43/0±02/1 و 44/0 ±00/3 به ترتیب در ارومیه و زنجان و تیمار زولون با میانگین درصد آلودگی 29/0± 65/3 در ارومیه در رده مشابه آماری با دیمیلین قرار گرفتند. جمعبندی نتایج نشان میدهد که ترکیب دیمیلین را میتوان، در صورت ضرورت جانشین ترکیبات رایج نمود.
تیاکلوپرید,فوزالون,کنترل شیمیائی
https://jpp.um.ac.ir/article_36939.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36939_e377f87d86dfbb77dab6d281c92df487.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
ترجیح غذایی کنه شکارگر Amblyseius swirskii روی سفید بالک گلخانه Trialeurodes vaporariorumتیمار شده و تیمار نشده با قارچ Beauveria bassiana
511
517
FA
مرجان
سیدی
دانشگاه تهران
mseyyedi@ut.ac.ir
مهدی
ترک
دانشگاه تهران
mtork@ut.ac.ir
10.22067/jpp.v31i3.57804
کنه شکارگر Amblyseius swirskii و قارچ بیمارگرBeauveria bassiana از دشمنان طبیعی مهم سفید بالک گلخانه Trialeurodes vaporariorum هستند. در بررسی کارایی و انتخاب دشمنان طبیعی، تعیین ترجیح غذایی آنها، هنگامی که دشمن طبیعی در برابر میزبان آلوده یا غیر آلوده به عوامل بیمارگر قرار میگیرد، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق ترجیح غذایی کنه شکارگر دو روز پس از بالغ شدن در برخورد با پوره سن سوم سفید بالک گلخانه غیر آلوده و تیمار شده با قارچ B. bassiana در دو تیمار زمانی 24 و 48 ساعت بعد از آلودگی شکار با استفاده از شاخص بتای منلی تعیین شد. شکارگرهایی که 24 ساعت گرسنگی داده شده بودند بر روی دیسکهای برگی خیار رهاسازی شدند و پس از 24 ساعت تعداد سفیدبالکهای مصرف شده شمارش شدند. آزمایش درون ظروف پتری تهویهدار و به مدت 24 ساعت انجام شد. براساس نتایج مقدار شاخص در بازه زمانی 24 و بازه زمانی 48 ساعت پس از تیمار شدن میزبان به قارچ، به ترتیب 19/۰±15/4 و 12/۰±23/۲ برآورد شد. نتایج نشان داد، A. swirskii در تغذیه از سفید بالکهای غیر آلوده در مقابل سفید بالکهای تیمار شده با قارچ در بازه زمانی 24 ساعت (0034/0>P) و 48 ساعت (0001/0P
دشمنان طبیعی,شاخص بتای منلی,قارچ بیمارگر حشرات,کنترل بیولوژیک
https://jpp.um.ac.ir/article_36946.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36946_e817ab716c33b3eca3d86cb13e15f5eb.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
تأثیر تراکم بوته و طول دوره تداخل علفهای هرز بر عملکرد و اجزای عملکرد سورگوم دانهای (Sorghum bicolor L.)
518
526
FA
سمیرا
سارانی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند
سید غلامرضا
موسوی
آزاد اسلامی واحد بیرجند
s_reza1350@yahoo.com
10.22067/jpp.v31i3.60537
به منظور بررسی تأثیر تراکم بوته و تداخل علف هرز بر عملکرد و اجزای عملکرد سورگوم دانهای رقم سراوان آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند در سال 1392 با سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح تراکم بوته (10، 20 و 30 بوته در متر مربع) و چهار سطح تداخل علفهرز (تیمار شاهد عاری از علف هرز، تداخل تامرحله 6-8 برگی، تداخل تا مرحله ظهور پانیکول و تداخل تمام فصل) در نظر گرفته شد. با افزایش تراکم از 10 به 30 بوته در متر مربع، طول پانیکول، تعداد پانیکول در بوته، تعداد دانه در پانیکول، وزن هزار دانه، تعداد علفهرز و وزن خشک علف هرز در متر مربع به طور معنیدار و به ترتیب 1/7، 5/45، 5/12، 2/16، 3/12، 6/27 و 8/16 درصد کاهش یافت اما تعداد پانیکول در متر مربع و عملکرد بیولوژیک 3/54 و 7/56 درصد افزایش یافت. تیمار عاری از علفهرز نسبت به تیمار تداخل تا انتهای دوره رشد از برتری معنیدار 3/14، 3/20، 4/30، 7/270، 122 و 3/149 درصدی به ترتیب در طول پانیکول، تعداد پانیکول در متر مربع، تعداد دانه در پانیکول، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک برخوردار بود. به طور کلی بر اساس نتایج این تحقیق با توجه به این موضوع که رقم سراوان یک رقم دو منظوره (دانهای- علوفهای) است، پیشنهاد میگردد تیمار تراکم 30 بوته در متر مربع و عاری نگهداشتن مزرعه از علفهای هرز برای زراعت این گیاه مورد توجه قرار گیرد.
بیوماس علفهرز,پانیکول,تعداد بوته,رقابت,وزن هزار دانه
https://jpp.um.ac.ir/article_36953.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36953_cdfe87dc4504e52e132b7653eae7e304.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
ارزیابی تراکم جمعیت و پارازیتیسم، (Hubner) Helicoverpa armigera و Spodoptera exigua (Hubner)، روی دوازده رقم گوجهفرنگی در شرایط مزرعه
527
539
FA
هدی
صالحی پور
دانشگاه رازی
h_salehipour@yahoo.com
حسنعلی
واحدی
رازی کرمانشاه
vnassah@yahoo.com
ناصر
معینی نقده
دانشگاه رازی
moeeny@razi.ac.ir
عباسعلی
زمانی
0000-0001-8283-1235
دانشگاه رازی
azamani@razi.ac.ir
10.22067/jpp.v31i3.63473
کرم میوهی گوجهفرنگی Helicoverpa armigera و کرم برگخوار چغندرقند Spodoptera exigua از آفات مهم گوجه فرنگی هستند. تراکم جمعیت این آفات و میزان پارازیتیسم آنها توسط زنبور پارازیتوئید Habrobracon hebetor رهاسازی شده، روی ارقام گوجهفرنگی، در شرایط مزرعه، طی سال زراعی 93-1392 بررسی شد. شروع نمونهبرداری از هفتهی پنجم پس از کشت نشا آغاز و تراکم جمعیت آفات مورد بررسی و میزان پارازیتیسم لارو آنها محاسبه شد. ارقام مورد آزمایش شامل، اطمینان، ارس، AB2، Rio fojiu، Mariana، Gempride، King ston، Super queen، 9704، 9706، 9553 و 6515 PS بودند. نتایج این مطالعه نشان داد، با وجود اختلاف معنیدار تراکم جمعیت این دو آفت، در تاریخهای مختلف نمونهبرداری، میانگین تراکم آفات در ارقام مختلف، معنیدار نبود. بیشترین تراکم لارو کرم میوهی گوجهفرنگی در اواخر تیرماه، مصادف با هفتهی نهم و دهم کشت گوجه فرنگی و بیشترین میزان پارازیتیسم لارو آن در اواخر تیر و اوایل مرداد ماه در مزرعه مشاهده شد. بالاترین تراکم جمعیت کرم برگخوار چغندرقند در دههی اول تیرماه همزمان با هفتهی ششم و هفتم رشد گوجهفرنگی و بیشترین میزان پارازیتیسم لاروهای آن در اواخر تیرماه در هفتهی سوم پس از رهاسازی اتفاق افتاد. نتایج کلی این مطالعه نشان داد، استفاده از زنبور پارازیتوئید H. hebetor به منظور کنترل لارو آفات مورد بررسی در برنامه مدیریت تلفیقی حایز اهمیت میباشد. ارقام AB2 و Kingstone به ترتیب بیشترین میانگین تراکم لارو کرم میوهی گوجهفرنگی و کرم برگخوار چغندرقند را داشته و کمترین میانگین تراکم لارو آفات به ترتیب روی رقم Kingstone و 6515 مشاهده شد.
پارازیتوئید Habrobracon hebetor,کرم برگخوار چغندرقند,کرم میوهی گوجهفرنگی,کرمانشاه
https://jpp.um.ac.ir/article_36957.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36957_fd6b3844d4d8ab3ea45359c36327401b.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش های حفاظت گیاهان ایران
2980-8170
2783-5383
31
3
2017
11
22
بررسی تنوع ژنتیکی و پراکنش ویروس لکه سیاه برگ چغندرقند (Beet black scorch virus) در برخی استانهای ایران
540
547
FA
اصغر
سمیعی
دانشگاه فردوسی مشهد
samiei1243@gmail.com
محسن
مهرور
0000-0003-1042-8660
دانشگاه فردوسی مشهد
mehrvar@um.ac.ir
محمد
زکی عقل
0000-0001-5032-8344
دانشگاه فردوسی مشهد
zakiaghl@um.ac.ir
10.22067/jpp.v31i3.63126
چکیده:
ویروس لکه سیاه برگ چغندر قند (BBSV) یکی از ویروسهای خاکزاد جدید گزارش شده از مزارع چغندرقند در دنیا است که به لحاظ داشتن علائم مشابه (ریشه ریشی) با ویروس رایزومانیا Beet necrotic yellow veinvirus و احتمالا برخی برهمکنشهای متقابل با این ویروس اهمیت اقتصادی بالایی دارد. به منظور بررسی پراکنش BBSV در مزارع چغندرقند ایران در سالهای زراعی 1393-1390 در مجموع 309 مورد نمونه ریشه چغندرقند جمعآوری گردید. بررسی نمونهها با استفاده از آزمون RT-PCR نشان داد که 147 مورد از 309 کل نمونهها (48 درصد) به این ویروس آلوده بودند. همچنین این ویروس دارای یک قطعه ماهوارهای است که در 30 مورد (10 درصد) از نمونهها ردیابی گردید. بر این اساس وجود ویروس BBSV در مزارع چغندر قند استانهای خراسان رضوی، شمالی، جنوبی، لرستان، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، قزوین، همدان، کرمان، کرمانشاه و زنجان تائید گردید. براساس اهمیت پراکنش جغرافیائی مناطق چغندرکاری و علائم ایجاد شده در گلخانه، 5 جدایه شامل آذربایجان غربی، همدان، خراسان رضوی (مشهد)، خراسان شمالی (شیروان) و کرمانشاه برای بررسی تنوع ژنتیکی انتخاب گردیدند. دو ناحیه مهم شامل پروتئین پوششی و 3'UTR این پنج جدایه با یک جدایه چینی و یک جدایه آمریکائی مورد مقایسه قرار گرفت. در مجموع تحلیل توالی این دو ناحیه نشان داد که جدایه چینی و آمریکائی به یکدیگر شباهت بیشتری دارند تا با جدایههای ایرانی. شباهت جدایههای ایرانی با جدایههای چینی و آمریکائی در هر دو ناحیه حدود 88 درصد بود. در بین جدایههای ایرانی میزان شباهت بالا و بین 98 تا 99 درصد بود و تنها جدایه خراسان شمالی (شیروان) با شباهت کمتر در دستهای جدا قرار گرفت. به نظر میرسد تفاوتها در ناحیه 3'UTR خیلی مؤثر نبوده و در تمام جدایهها ژنوم ویروس به خوبی بیان و تکثیر میگردد. اما در ناحیه پروتئین پوششی تغییرات آمینو اسیدها بخصوص در ناحیه N-terminal در ایجاد علائم و بر همکنش با سایر ویروسهای خاکزاد تأثیر بسزائی داشته است.
ایران,BBSV,PCR,Beta vulgaris
https://jpp.um.ac.ir/article_36968.html
https://jpp.um.ac.ir/article_36968_ca8a8cf2a475536d4295383662fe77b8.pdf