ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر غلظت های مختلف عصاره کود دامی، کود استریل و غیر استریل بر جوانهزنی بذرهای تاجخروس ریشه قرمز و سوروف
به منظور ارزیابی اثر غلظتهای مختلف عصاره کود دامی، کود استریل و غیر استریل بر سرعت، درصد و متوسط تعداد جوانهزنی بذر علفهای هرز دو گیاه تاجخروس ریشه قرمز و سوروف، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. تیمارها شامل غلظتهای عصاره کود دامی (3/14%،20% و33 %)، کود دامی استریل و کود دامی غیر استریل بود. طی این بررسی مشاهده شد که با افزایش غلظت عصاره، سرعت و درصد جوانهزنی درهر دو نوع بذر کاهش یافت. در ضمن بین تیمارهای کود استریل و غیر استریل تفاوتی وجود نداشت.
https://jpp.um.ac.ir/article_31781_34970ed3eaca73f660e7889dd0303bf7.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12658
عصاره کود دامی
جوانه زنی
سوروف (Echinochloa crus-gall )
تاج خروس ریشه قرمز ( Amaranthus retroflexus)
سیما
سهرابی
simsoh@gmail.com
1
LEAD_AUTHOR
محمد حسن
راشد محصل
mhrmohassel@yahoo.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر رقابت علف های هرز چاودار (Secale cereale) و خردل وحشی (Sinapis arvensis) بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم گندم زمستانه(Triticum aestivum L.)
تحقیق حاضر با هدف بررسی عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم گندم در شرایط تداخل با دو گونه علف هرز باریکبرگ و پهنبرگ به صورت دو آزمایش فاکتوریل مجزا، در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در سال زراعی 88-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام شد. در هر دو آزمایش، ارقام گندم الوند و سایسون با تراکم ثابت450 بوته در مترمربع کشت شدند. در آزمایش اول، بذور علف هرز چاودار با تراکم های هدف 0، 20، 40، 60 و 80 بوته در مترمربع در بین ردیف های گندم کشت شد. در آزمایش دوم، سطوح تراکم علف هرز خردل وحشی 0، 8، 16، 24 و 32 بوته در مترمربع بود. نتایج آزمایش نشان داد که افزایش تراکم هر دو گونه علف هرز سبب کاهش معنی دار عملکرد بیولوژیک و دانه، تعداد سنبله و تعداد پنجه بارور در واحد سطح، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و شاخص برداشت گندم شد. در تراکم-های مورد بررسی برای هر دو علف هرز، تک بوته خردل وحشی نسبت به چاودار، خسارت بیشتری بر ارقام گندم وارد کرد. به طورکلی، گرچه رقم سایسون در شرایط عدم تداخل از عملکرد و اجزای عملکرد بالاتری نسبت به رقم الوند برخوردار بود، ولی بیشتر از رقم الوند تحت تاثیر هر دو گونه علف هرز قرار گرفت.
https://jpp.um.ac.ir/article_31805_1494ad8bfe47272456fbec296288337e.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12661
تداخل
کاهش عملکرد
مدل
بیژن
سعادتیان
b.saadatian@gmail.com
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
گودرز
احمدوند
gahmadvand49@yahoo.com
2
دانشگاه بوعلی سینا
AUTHOR
فاطمه
سلیمانی
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی کارآیی و مطالعه دامنه میزبانی سوسک بذرخوار Bruchidius fulvus (Col.: Bruchidae) جهت کنترل بیولوژیک علف هرز خارشتر در بیرجند
سوسک بذرخوار Bruchidius fulvus پتانسیل کنترل بیولوژیک علف هرز خارشتر (Alhagi camelorum) در منطقه ی بیرجند را دارد. به منظور بررسی کارآیی این سوسک بذرخوار جهت کنترل بیولوژیک علف هرز خارشتر، آزمایشات جداگانه ای در شرایط آزمایشگاهی و طبیعی (مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 1388 انجام شد. بدین منظور در شرایط طبیعی نمونه هایی از 50 بوته خارشتر در سه فصل از سال شامل بهار و پائیز (با حشره) و تابستان (بدون حشره یا شاهد) به طور تصادفی گرفته شد. نتایج نشان داد که در نمونهبرداری بهار (اواسط اردیبهشت ماه) و پائیز (اواسط آبان ماه) به ترتیب 15/1±35 و 04/1±48 درصد از بذور در نیام ها به طور میانگین تخریب شدند. همچنین درصد جوانه زنی بذور در شرایط آزمایشگاهی در دمای 15:25 درجه سانتی گراد روز: شب، رطوبت نسبی50 درصد و دوره روشنایی: تاریکی 12:12 ساعت به ترتیب در شرایط بدون حشره (شاهد)، نمونه برداری بهاره و نمونه برداری پائیزه به طور میانگین 8/2±65، 13/2±5/33 و 59/2±27 درصد بود. نتایج این مطالعه نشان داد که فعالیت این سوسک بذرخوار سبب کاهش معنی دار (001/0 ≥p) بذور خارشتر و میزان جوانه زنی (قوه نامیه) آن در مقایسه با شاهد شده است. میانگین فعالیت پارازیتوئیدها در نمونهبرداری های بهاره و پائیزه به ترتیب 52/0±1/12 و 42/0±16/15 درصد بود، که می تواند کارآیی کنترل بیولوژیک خارشتر توسط B. fulvus را کاهش دهد. نتایج آزمایشات ترجیح میزبانی که در دمای ثابت 1±25 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 5±65 درصد با استفاده از روش شرات و هاروی (19) انجام شد، نشان داد که B. fulvus احتمالاً گونه ای تک میزبانه بوده و تنها بر روی علف هرز خارشتر خسارت زا است.
https://jpp.um.ac.ir/article_31828_54fdc0d05fdce348c6e31eedb57dc9ee.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12666
کنترل غیر شیمیایی علف های هرز
تخریب بذور
جوانه زنی
ترجیح میزبانی
ابوذر
اسماعیلی
aboozar.esmaili466@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
سعید
مودی
2
AUTHOR
محمدرضا
طارقیان
3
AUTHOR
محمود
عالیچی
aalichi@shirazu.ac.ir
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی رابطه تولید اسکلرت و آفلاتوکسین در Aspergillus flavus و Aspergillus parasiticus و مقایسه اثر بعضی مواد شیمیایی و عصاره گیاه آلوئهورا روی رشد پرگنه Aspergillus parasiticus
گونه های جنس آسپرژیلوس روی مواد غذایی مورد استفاده انسان و دام رشد کرده و با تولید متابولیت های ثانویه از جمله آفلاتوکسین ها خسارات زیادی را باعث می شوند و از ارزش غذایی آنها می کاهند. در این مطالعه اثر غلظت های مختلف اسید سیتریک و اسید پروپیونیک و عصاره گیاه آلوئه ورا روی رشد پرگنه قارچ های Aspergillus flavus و Aspergillus parasiticus مورد بررسی قرار گرفت برای این منظور غلظت های مورد نظر از این ترکیبات تهیه و به محیط کشت چاپک دوکس آگار اضافه شد، این محیط ها سپس بوسیله یک دیسک پنج میلی متری حاوی کشت تازه Aspergillus parasiticus تلقیح گردیده و نتایج حاصله نشان داد که اسید پروپیونیک در غلظت های 5/0، 8/0، 1، 5/1 درصد به طور کامل از رشد پرگنه جلوگیری کرد. اسید سیتریک در غلظت های 5/0، 8/0، 1 درصد، خواص ضد قارچی متوسط داشت و در غلظت 5/1درصد تاثیری در کاهش قطر پرگنه نداشت. عصاره گیاه آلوئه ورا با غلظت 6 ، 4، 2 درصد اثر بازدارندگی نشان داد. در بررسی رابطه بین تولید اسکلرت و آفلاتوکسین، جدایه-های Aspergillus parasiticus و Aspergillus flavus در محیط کشت چاپک کشت داده شدند، و با روش کروماتوگرافی مایع با فشار بالا میزان آفلاتوکسین تولید شده اندازه گیری شد، در مقایسه با میزان کل آفلاتوکسین تولید شده توسط جدایه های مزبور، گروه دارای اسکلرت کوچک آفلاتوکسین بیشتری در مقایسه با گروه فاقد اسکلرت و دارای اسکلرت بزرگ تولید کردند.
https://jpp.um.ac.ir/article_31853_1f05fe0f87cf3375daa029cf57204de4.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12682
آسپرژیلوس فلاووس
آسپرژیلوس پارازیتیکوس
اسید سیتریک
اسید پروپیونیک
عصاره گیاه آلوئه ورا
فاطمه
خدادادی
fatemekhodadadi@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
محمد مهدی
امینایی
2
AUTHOR
نادر
درکی
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
سمیت طعمه ایمیداکلوپرید برای موریانه Microcerotermes diversus (Silvestri) (Isoptera: Termitidae) در شرایط آزمایشگاهی
موریانهMicrocerotermes diversus (Silvestri) به علت تغذیه از کلیه مواد حاوی سلولز، مخرب ترین آفت ساختمان ها و تعداد زیادی از محصولات زراعی و درختان در استان خوزستان می باشد. استفاده از طعمه های مسموم به طور گسترده به عنوان یک روش نوین و بی خطر برای محیط زیست در کنترل موریانه های زیر زمینی توصیه شده است. در این تحقیق سمیت طعمه حاوی ایمیداکلوپرید با غلظت های 25، 50 و 100 پی پی ام در آزمایشگاه در قالب آزمون های انتخابی و غیر انتخابی روی موریانه M. diversus مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش پروبیت نشان داد که با افزایش غلظت، زمان مرگ و میر (LT50 و(LT90 کاهش یافت. در هیچ یک از غلظت ها ممانعت تغذیه ای مشاهده نشد اگرچه با افزایش غلظت، میزان تغذیه نسبت به تیمار شاهد کاهش پیدا کرد. ترجیح غذایی موریانه ها روی طعمه مسموم به طور معنی داری نسبت به کاغذ صافی و چوب راش بیشتر بود. در آزمون های صورت گرفته با افزایش غلظت، مرگ و میر موریانه ها افزایش یافت و در غلظت 100 پی پی ام به 97 درصد در شرایط تغذیه اجباری و 89 درصد در شرایط انتخابی رسید. به طور کلی نتایج نشان داد که طعمه ایمیداکلوپرید راه حل مناسبی برای کنترل موریانه M. diversus بوده و روش طعمه گذاری می تواند حفاظت موثری از ساختمان ها در برابر حمله موریانه ها در ایران داشته باشد.
https://jpp.um.ac.ir/article_31876_a551e6ae30c4f7ce3f0cafe3c711b733.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12683
Microcerotermes diversus
سمیت
طعمه ایمیداکلوپرید
راضیه
صالحی بابرصاد
salehi_rsb@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
بهزاد
حبیب پور
habibpour_b@scu.ac.ir
2
AUTHOR
محمدسعید
مصدق
mossadegh_ms@yahoo.com
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی کنترل بیولوژیک بیماری سوختگی غلاف برگ برنج ناشی از قارچ Rhizoctonia solani توسط برخی باکتریهای آنتاگونیست در استان گیلان
از میان160 نمونه جمعآوری شده از مزارع برنج استان گیلان شامل گیاه برنج، بذر، ریزوسفر، خاک مزارع برنج، آب شالیزار و اسکلروت قارچ عامل بیماری سوختگی غلاف برگ برنج ناشی از قارچ Rhizoctonia solani تعداد 610 استرین باکتری جداسازی شد. تعداد 71 استرین (64/11درصد) توانایی بازدارندگی از رشد قارچ عامل بیماری مذکور در آزمون کشت متقابل (Dual culture) در محیط غذایی PDAرا داشتند. تعداد 37 استرین آنتاگونیست بر اساس دو ویژگی هاله بازدارندگی در آزمون کشت متقابل و درصد بازداری از رشد رویشی قارچ عامل بیماری درآزمون تولید مواد فرار ضدقارچی تجزیهکلاستر و گروهبندی شدند. استرینهای قرار گرفته در بالاترین گروه از نظر قدرت آنتاگونیستی شناسایی شده و برای آزمایشات بعدی انتخاب شدند. شدت بیماری سوختگی غلاف برگ برنج در شرایط گلخانه با روشهای مختلف تیمار بذر، خاک و گیاه با استرینهای آنتاگونیست ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که تیمار گیاه با سایر روشهای کاربرد تفاوت معنیدار داشته و استرینهای152 (Pseudomonas aeruginosa) وS 7 (Pseudomonas fluorescens bv3) به ترتیب با 59/26 درصد و 54/33 درصد کاهش در شدت بیماری، بیشترین اثر را نشان داده و نسبت به شاهد در گروه جداگانهای قرار داشتند. در بین سه روش به کار رفته، استرین152 (Pseudomonas aeruginosa) با 46/14 درصد کاهش بیماری نسبت به شاهد، کمترین شدت بیماری را نشان داد.
https://jpp.um.ac.ir/article_31955_3688401f8fc743d5200d94ff35a1983a.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12685
برنج
کنترل بیولوژیکی
استان گیلان
Pseudomonas
Rhizoctonia solani
محمد
کاظم زاده
marzie1808@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
علی
روستایی
2
AUTHOR
فریدون
پاداشتدهکایی
padashtf@yahoo.com
3
بخش گیاهپزشکی مؤسسه تحقیقات برنج کشور-رشت
AUTHOR
غلام
خداکرمیان
khodakaramian@basu.ac.ir
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بروز مقاومت در سفیدک سطحی مو (Erysiphe necator) به پنکونازول و هگزاکونازول در استان خراسان رضوی
در این تحقیق 37 جدایه قارچ عامل بیماری سفیدک سطحی انگور( Erysiphe necator) برای امکان وجود مقاومت به قارچکشهای پنکونازول( توپاس) و هگزاکونازول( انویل) که به طور گسترده ای برای کنترل شیمیایی این بیماری به کار میروند، ارزیابی شدند. جدایهها از سطح موستانهای سه ناحیه عمده انگورکاری استان شامل نه شهرستان در طی سال 1388 در دو مرحله زمانی از اوایل خرداد ماه تا تیرماه و از اواخر مرداد تا اوایل مهر ماه جمعآوری شدند. ارزیابی مقاومت این قارچ به قارچکشهای فوق براساس پنج غلظت از هر کدام از قارچکش (هگزاکونازول در غلظتهای ppm300 ،30، 3، 3/0 ، 0) و (پنکونازول در غلظتهای ppm125، 5/12، 25/1، 125/0 ، 0) و با روش زیستسنجی دیسکهای برگی
(Leaf Disk Bioassay) انجام گرفت. بروز مقاومت بر اساس مقادیر EC50 بدست آمده از برازش منحنیهای لگاریتم لجستیک دز- پاسخ ارزیابی شد. نتایج بدست آمده نشان داد بیشترین میزان EC50 (بیشترین مقاومت) در بین جدایهها نسبت به پنکونازول و هگزاکونازول به ترتیب مربوط به شهرستان های درگز (93/0± 932/0 میلی گرم در لیتر) و قوچان ( 39/0± 15/3 میلی گرم در لیتر) بود. در مورد هگزاکونازول مقادیر EC50 جدایههای به دست آمده از مرحله آسکوسپوری عامل بیماری بیشتر از مرحله کنیدیایی آن و در مورد پنکونازول مقادیر EC50 جدایه های به دست آمده از مرحله کنیدیایی عامل بیماری بیشتر از مرحله آسکوسپوری بود. نتایج این بررسی بروز مقاومت Erysiphe necator به قارچکش های پنکونازول و هگزاکونازل را در سطوح متفاوتی در برخی از شهرستانهای استان خراسان رضوی نشان داد.
https://jpp.um.ac.ir/article_31981_a8a89bfb8615911557254aea4babc8b4.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12688
سفیدک سطحی
مو
انگور
قارچکش
مقاومت و Erysiphe necator
محمد
حاجیان شهری
mhag52570@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
مجید
عباس پور
majidabbaspoor2009@gmail.com
2
AUTHOR
علی
گزنچیان
3
AUTHOR
علی
مختاریان
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر نیتروژن بر دوره بحرانی کنترل علف های هرز آفتابگردان در منطقه بیرجند
به منظور بررسی تاثیر نیتروژن بر دوره بحرانی کنترل علف های هرز در آفتابگردان (Helianthus annuus L.)، آزمایشی در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند، به صورت کرتهای خرد شده (اسپلیت پلات) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 24 تیمار و 3 تکرار به اجرا درآمد. فاکتور اصلی، شامل 3 سطح کود نیتروژن (صفر، 100 و 200 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و فاکتور فرعی، دوره رقابت آفتابگردان با علف هرز بر مبنای مراحل رشدی آفتابگردان بود. این دوره ها شامل سه سطح عاری از علف های هرز تا مراحل دو برگی، چهار برگی و ظهور طبق آفتابگردان و سه سطح آلوده به علف های هرز تا مراحل مذکور در آفتابگردان بود. دو سطح دیگر شامل کرت های عاری از علف هرز و آلوده به علف هرز تا پایان دوره رشد آفتابگردان نیز به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند. دوره بحرانی کنترل علف های هرز در سه سطح نیتروژن مورد مطالعه، بر مبنای 5، 10 و 15 درصد کاهش عملکرد قابل قبول، از طریق برازش توابع گامپرتز و لجستیک به داده های مربوط به عملکرد نسبی، به ترتیب در تیمارهای عاری و آلوده به علف های هرز تعیین شد. افزایش دوره تداخل و کاهش دوره عاری از علفهای هرز، وزن خشک آنها را افزایش ولی تراکمشان را کاهش داد. بیشترین وزن خشک و رقابت علفهای هرز و در نتیجه کمترین عملکرد آفتابگردان در تیمارهای رقابت، در سطح 100 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن بدست آمد. طولانی ترین دوره بحرانی علفهای هرز آفتابگردان نیز متعلق به این سطح کود نیتروژن بود. بر اساس نتایج طول این دوره برای 5 درصد کاهش عملکرد قابل قبول در سطوح کودی صفر، 100 و 200 کیلوگرم در هکتار به ترتیب 66-1 روز پس از سبز شدن (سبز شدن تا اواخر پر شدن دانه)، 91-3 روز پس از سبز شدن (سبز شدن تا قهوه ای شدن پشت طبقها) و 76-2 روز پس از سبز شدن (سبز شدن تا شروع زرد شدن پشت طبقها) محاسبه شد.
https://jpp.um.ac.ir/article_32004_504f6f38ca75a5be079e9f208fe91a3d.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12692
رقابت
کود
گیاهان روغنی
معادلات گامپرتز
معادلات لجستیک
افشار
آزادبخت
azadbakhtafshar@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
سهراب
محمودی
smahmoodi@birjand.ac.ir
2
دانشگاه بیرجند
AUTHOR
سید وحید
اسلامی
s_v_eslami@yahoo.com
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر جدایههایی از قارچهای Trichoderma harzianum و T. virens و باکتریBacillus subtilis در کنترل بیولوژیک نماتد سیستی چغندرقند در شرایط مزرعه
در این تحقیق اثر دو محلول بیولوژیک تریکودرمین و سوبتیلین به ترتیب با ماده موثره قارچ Trichoderma harzianum Bi و باکتری Bacillus subtilis S و همچنین قارچ T. virens VM1 جداشده از مزارع چغندر قند مشهد، به دو صورت آغشته سازی بذر و اضافه کردن پودر آنها به بستر کاشت روی کنترل بیولوژیک نماتد سیستی چغندرقند Heterodera schachtii در شرایط مزرعه مورد بررسی قرار گرفت .برای یکسان سازی جدایه VM1 T. virens با دو محلول ذکر شده ، این جدایه روی محیط کشت PDA کشت داده شد و پس از 10 روز اسپورهای تولید شده در هر پتری دیش با 10 میلی لیتر آب مقطر استریل شسته شد و با میزان لازم پودرتالک به نحوی مخلوط شد که پودری با غلظت 107 پروپاگل در هر گرم تهیه شود و از این نظر شبیه دو محصول تجاری ذکر شده گردید. برای انجام آزمایش، مزرعهای آلوده به نماتد سیستی چغندرقند از مزارع جلگه رخ در تربت حیدریه در استان خراسان رضوی در نظر گرفته شد و جمعیت اولیه نماتد درآن تعیین گردید. آزمایش در این مزرعه در سال 1389 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با نه تیمار و چهار تکرار انجام شد. تجزیه واریانس داده ها و مقایسه میانگین ها با آزمون چند دامنهای دانکن نشان داد که بین تیمارهایی که عوامل بیوکنترل به کاررفته از نظر جمعیت نماتد در زمان برداشت محصول، میزان آلودگی و وزن تر غده اختلاف معنی داری≤ 0.05) P) با تیمار شاهد وجود دارد. در این آزمایش قارچT. virens VM1 جداشده از مشهد در هر دو شکل پوشش دادن بذر و اضافه کردن به بسترکشت به ترتیب با 52 و 51 در صد کاهش آلودگی اثر بهتری نسبت به دیگر تیمارها نشان داد و در مقایسه با رقم مقاوم پاولینا با 68 درصد کاهش آلودگی اثر مناسبی را در کنترل نماتد سیستی چغندرقند از خود نشان داد.
https://jpp.um.ac.ir/article_32028_a41bae0de71669e6fe4a2b83fc971175.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12696
نماتد سیستی چغندرقند
Trichoderma harzianum
T. virens
Bacillus subtilis
کنترل بیولوژیک
Heterodera schachtii
عصمت
مهدیخانی مقدم
mahdikhani_e@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
حمید
روحانی
rouhani-hamid@um.ac.ir
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر طول دوره تداخل علف های هرز بر درصد و کارایی جذب فسفر و پتاسیم سیاهدانه (Nigella sativa L.) و علف های هرز آن
رقابت علف های هرز با سیاهدانه بر سر منابعی مانند عناصر پر مصرف از جمله مهم ترین عوامل در کاهش عملکرد این گیاه دارویی می باشد. به منظور بررسی تاثیر دوره های تداخل علف های هرز بر کارایی جذب و مصرف فسفر و پتاسیم در سیاهدانه، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 89- 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل دو سری عاری از علف هرز (صفر، 14، 28، 42، 56 و70 روز پس از سبز شدن سیاهدانه، علف های هرز کنترل شدند و سپس تا زمان برداشت سیاهدانه اجازه رشد به علف های هرز داده شد) و آلوده به علف هرز (از زمان سبز شدن تا دوره های ذکر شده به علف های هرز اجازه رشد داده شد و سپس تا زمان برداشت کنترل شدند) بودند. نتایج آزمایش حاکی از افزایش معنی دار مقدار فسفر و پتاسیم در زیست توده جامعه علف های هرز در نتیجه افزایش دوره حضور آن ها بود. از سویی دیگر با افزایش دوره های تداخل علف های هرز با سیاهدانه، درصد و مقدار فسفر و پتاسیم در زیست توده سیاهدانه بطور معنیداری کاهش یافت. بطوریکه تداخل علف های هرز در تمام فصل رشد سیاهدانه، مقدار فسفر و پتاسیم زیست توده آن را به ترتیب بیش از 7 و 8 برابر کاهش داد. همچنین اثر دوره های کنترل و تداخل علف های هرز در کاهش کارایی جذب و مصرف فسفر و نیز پتاسیم سیاهدانه معنیدار بود. کاهش کارایی جذب عناصر ذکر شده در سیاهدانه نشان دهنده رقابت ضعیف این گیاه دارویی در تداخل با جامعه علف های هرز بود.
https://jpp.um.ac.ir/article_32045_d55de7800ae23db84c9b6d00eb47e2c1.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12698
دوره های کنترل علف های هرز
دوره های تداخل علف های هرز
کارایی جذب
کارایی مصرف
گیاه دارویی
رضا
قربانی
reza-ghorbani@um.ac.ir
1
AUTHOR
پرویز
رضوانی مقدم
rezvani@um.ac.ir
2
AUTHOR
مهدی
نصیری محلاتی
mnassiri@um.ac.ir
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تنوع ژنتیکی قارچهای مرتبط با بیماری Escaانگور با استفاده از تکنیک RAPD-PCR در باغات انگور استان خراسان شمالی
یکی از مهمترین و مهلک ترین بیماری های قارچی مو، بیماری اسکا میباشد. بیماری اسکا تحت عنوان زوال مو (سکته مو) نیز نامیده می شود و معمولا انگورهای با بیش از 10 سال سن را آلوده می نماید. نمونه برداری در طی سالهای 1386 و 1387 از تاکستان های شهرستانهای بجنورد و فاروج(خراسان شمالی) صورت گرفت و قارچ های parasiticum Phaeoacremonium، Phaeoacremonium aleophilum، Phaeomoniella chlamydospora و Fomitiporia mediterranea جداسازی گردیدند. جدایه هایی که بیشترین تنوع را در خصوصیات ریخت شناسی داشتند انتخاب شده و چند شکلی DNA جدایه ها با استفاده از 10 آغازگر تصادفی RAPD-PCR مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آنالیزRAPD در این تحقیق نشان داد که تنوع ژنتیکی قابل توجهی در بین گونه Fomitiporia mediterranea وجود دارد و تقریباً یکنواختی ژنتیکی در بین گونه Phaeomoniella chlamydospora مشاهده شد. همچنین به منظور مطالعه تفکیک بین سه جنس Phaeoacremonium، Phaeomoniella و Fomitiporia از میان ده آغازگر مورد استفاده، پنج آغاز گر تصادفی انتخاب شدند. بر اساس نتایج آنالیز کلاستر جدایه ها به چهار گروه ژنوتیپی تفکیک شدند . با توجه به نتایج این آزمایش میتوان بیان کرد که نشانگر RAPD-PCR پتانسیل نسبتا بالائی در تعیین تنوع ژنتیکی قارچهای مولد اسکای مو دارد. این اولین گزارش از تنوع ژنتیکی عوامل مولد اسکای مو در ایران میباشد.
https://jpp.um.ac.ir/article_32090_acdc2f877fd205721d2669640303701b.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12721
انگور
اسکا
تنوع ژنتیکی
RAPD- PCR
محمد
بهرآبادی
1
LEAD_AUTHOR
محمود رضا
کریمی شهری
karimi_in@yahoo.com
2
مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی خراسان رضوی
AUTHOR
مجید
هاشمی
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تفکیک گونه های مهاجم علف هرز آبزی مریافیلوم (Myriophyllum spp.) از خویشاوندان بومی آن با استفاده از بارکدگذاری DNA
در مطالعه حاضر 81 نمونه متعلق به 13 گونه مختلف از جنس مریافیلوم مورد بررسی قرار گرفت که از مناطق بین ژنی هسته ای ITS1 و ITS2، مناطق کلروپلاستی matK، rbcL و trnH-psbA برای تشخیص گونه های بومی و مهاجم متعلق به این جنس استفاده گردید. نتایج نشان داد که توالی ITS1 و ITS2با اینکه حاوی جایگاه های متغیر متعددی بودند که باعث تفکیک گونه ها از همدیگر شدند ولی به دلیل درصد تکثیر پایین آنان در میان نمونه های مورد بررسی بهعنوان بارکد مناسب انتخاب نشدند. اگرچه matK درصد تکثیری بالائی داشت ولی به دلیل وجود ساختار ثانویه در توالی این ژن و همچنین طول بلند آن توالی یابی مناسب آن ممکن نگردید. بر اساس نتایج بهدست آمده در این مطالعه منطقه غیر کدکننده trnH-psbA و قسمتی از منطقه کدکننده ژن rbcL بخاطر دارا بودن درجه عمومیت بالای تکثیر و نیز قدرت بالای تفکیک در بین گونه های مورد بررسی مریافیلوم، بهعنوان بارکد ایده آل برای تشخیص گونه های مریافیلوم معرفی شدند. بنظر می رسد که سرمایه گذاری روی تکنیک بارکدگذاری DNA می تواند ابزار قوی برای تشخیص و تفکیک نمونه های گیاهی را در اختیار پژوهشگران قرار دهد. بویژه زمانیکه از لحاظ مورفولوژیکی تشخیص گونه ها از یکدیگر مشکل باشد می توان از بارکدگذاری DNA بهره جست.
https://jpp.um.ac.ir/article_32103_fb57e38d6370e260e080420f3ec38932.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12722
مناطق کلروپلاستی
مناطق بین ژنی
ITS1
ITS2
matk
rbcL
trnH-psbA
رباب
قهرمان زاده
ghahramanzadeh9@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
سید حسن
مرعشی
marashi@um.ac.ir
2
AUTHOR
کلمنس
ون دی ویل
3
AUTHOR
سعید
ملک زاده
4
AUTHOR
فرج الله
شهریاری احمدی
shahriari@um.ac.ir
5
فردوسی مشهد
AUTHOR
رنه
اسمالدرز
6
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اولین گزارش Gonia ornata Meigen 1826 (Diptera: Tachinidae) پارازیتوئید لارو Agrotis sp. (Lepidoptera: Noctuidae) در ایران
در سال 1384، طی بررسی فون تاکینیدهای پارازیتوئید آفات محصولات زراعی در منطقه شیروان در خراسان شمالی، از لاروهای آگروتیس (Agrotis sp. (Lepidoptera: Noctuidae جمعآوری شده از مزرعه چغندرقند دانشکده کشاورزی شیروان سه عدد مگس تاکینید بدست آمد. نمونه ها به نام Gonia ornata Meigen,1829 شناسایی شدند. وجود این گونه در ایران برای اولین بار گزارش می شود.
https://jpp.um.ac.ir/article_32148_f40ef76b290f85caebac9c5bbf3de78f.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12723
فون
تاکینیده
کرم های طوقه بر
حسین
صادقی نامقی
sadeghin@um.ac.ir
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
قربانعلی
اسدی
asadi@um.ac.ir
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی ویروس پیچیدگی برگزرد گوجهفرنگی (TYLCV) در استان خراسان رضوی
ویروس پیچیدگی برگزرد گوجهفرنگی (TYLCV) عضو جنس Begomovirus و خانواده Geminiviridae میباشد. با توجه به مشاهده علایم مشکوک به وجود این ویروس در استان خراسان رضوی در تابستانهای 1387 و 1388 به ترتیب 526 و 253 نمونه بوته گوجه فرنگی مشکوک به آلودگی ویروس مذکور از مزارع مختلف استان جمعآوری شد و با آزمون سرولوژیکی تاس-الایزا (TAS-ELISA) مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام آزمونها مشخص شد که تعداد 11 نمونه در سال 1387 و 25 نمونه در سال 1388آلوده به TYLCV بودند. پس از استخراج DNAی کل از نمونه های آلوده، آزمون PCR نیز آلودگی نمونه ها را در محدودهbp 570 اثبات کرد.
https://jpp.um.ac.ir/article_32167_391691d92221966bff3da35df7573a9f.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12725
ویروس پیچیدگی برگزرد گوجهفرنگی (TYLCV)
خراسان رضوی
TAS-ELISAو PCR
بهروز
جعفرپور
jafarpour226@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
محمد علی
سبک خیز خیاط
sabokkhiz2000@yahoo.com
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ABSTRACT
ABSTRACT
https://jpp.um.ac.ir/article_32205_8d337b8cd62a39ec2af0e604205a5872.pdf
2012-05-21
10.22067/jpp.v26i1.12903
ABSTRACT